شهیدی که قبل از عملیات گفت من با خونم محاسنم را خضاب میکنم
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۲۰۴۳۵
پس از اعزام به جنوب کشور شهید انتظاری در عملیاتهای متعدد از جمله عملیات محرم، والفجر مقدماتی، والفجر دو، والفجر چهار، خیبر و بدر با مسئولیتهای جانشین و سپس فرمانده گردان شرکت نمود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از یزدرسا، شهید حسن انتظاری در سال 1341 در خانوادهای متدین و مذهبی در محله گنبد سبز شهرستان یزد متولد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با اوجگیری انقلاب و مبارزات علیه رژیم منحوس پهلوی به خیل عظیم سربازان امام زمان پیوست و به مبارزه علیه طاغوتیان پرداخت. با پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه به عضویت این نهاد جوشیده از متن انقلاب درآمد و به کردستان و کرمانشاه در مناطق غرب کشور عازم شد.
پس از اعزام به جنوب کشور شهید انتظاری در عملیاتهای متعدد از جمله عملیات محرم، والفجر مقدماتی، والفجر دو، والفجر چهار، خیبر و بدر با مسئولیتهای جانشین و سپس فرمانده گردان شرکت نمود و همچنین چندصباحی نیز مسئول محور تیپ الغدیر یزد بود و با رشادتهای خود برگی دیگر به دفتر بزرگ و زرین 8 سال دفاع مقدس افزود.
بر اساس خوابی که از شهید صدوقی برای توصیه به ازدواجشان دیده بود در سال 1362 ازدواج کرد و سرانجام در عملیات بدر در منطقه عملیاتی شرق دجله در تاریخ 22/12/63 بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید.
توکل مثالزدنی شهید به نصرت خداوند
مرحومه مرضیه اعیان همسر شهید انتظاری در خاطره میگوید: هر وقت از جبهه برمیگشت و چند روزی برای مرخصی یزد بود، اکثر اوقات با هم برای نماز جماعت به مسجد میرفتیم. یادم هست ماه رمضان بود و ما با هم به مسجد رفتیم. گفت نماز میرویم و همانجا افطار میکنیم. نماز تمام شد هنگام خروج از مسجد به سمت صندوق کمکهای مالی برای جبهه رفت و پولی که داشت داخل صندوق انداخت. یادم هست خیلی وقتها پیش میآمد که پولی برای خرید نداشتیم و آن روز هم همینطور بود.
چون خبر از اوضاع داشتم ناراحت شدم و بهش ایراد گرفتم که چرا همین مقدار پول را برای کمک به جبهه دادی و چون دائم جبهه بود، با دلخوری گفتم تو که جانت رو برای جبهه و جنگ گذاشتی وسط، دیگه به شما نمیرسه که کمک مالی هم بکنید؛ خندید و گفت اشکال نداره، در راه خدا دادم، توکل داشته باش. یقین دارم دو برابر همین پولی که دادم بهم برمیگرده! تعجب کردم ولی چون هیچ وقت حرفی رو بیدلیل نمیزد سکوت کردم و دیگه در موردش حرفی نزدم.
وقتی رسیدیم منزل ساعتی نگذشت که زنگ منزل رو زدن و حسن رفت دم در. فقط صدای حسن رو میشنیدم که دائم میگفت: من که یادم نمیاد!
اشکال نداره!.. .
وقتی برگشت، پرسیدم کی بود؟ چی شده؟ نگاهی کرد و خندید و گفت: دیدی گفتم پولی که دادم برمیگرده اونم دو برابر!؟ با تعجب نگاهش کردم.
ادامه داد امشب یکی از دوستانم اومده و میگه من مدتی پیش بهش پول قرض داده بودم و او امروز تونسته بیاره، بعدشم خندید و گفت: هرچند که من یادم نمیاد ولی اصرار داشت که از من پول گرفته و حالا پس آورده.
جالب اینجا بود که اون پول چند برابر پولی بود که اون شب تو صندوق کمک به جبهه انداخت. عجیب بود ولی در کنار حسن و زندگی با او از این اتفاقات طبیعی بود. اعتقاد قلبی و توکلش به خداوند حرف نداشت و لحظهای شک و تردید به دلش راه نمیداد.
محمدمهدی فرهنگ دوست، همرزم شهید میگوید: «در آخرین ملاقاتی که با او داشتم، زمانی بود که من فرمانده گردان حضرت رسول(ص) بودم و سیدمحمد حسینی، یکی از بچه محلهمان، جانشین من بود. او داخل ماشین ما آمد و به آقای حسینی گفت: شما قرار است گنبد سبز را سرخ کنی یا من گنبد سبز را سرخ میکنم. بعد دو تا انگشت خود را جلو آورد و به آقای حسینی گفت: یکی را بگیر. وقتی او یکی از انگشتان حسینی را گرفت، او گفت: من خودم گنبد سبز را سرخ میکنم. قبل از رفتن به عملیات به رزمندگان گفت: من امشب با خون خودم محاسنم را خضاب و یا حنا میکنم.»
شوخی که خیلی زود جدی شد
خانم اعیان، در خاطرهای دیگر از شهید انتظاری نقل میکند: سال اول ازدواجمان قول داده بود برای ایام عید نوروز حتما به یزد بیاید تا با هم باشیم.
قبل از عید امام خمینی (ره) از رزمندگان درخواست کردند که به علت کمبود نیرویی که در آن ایام با آن مواجه بودیم هرکس میتواند مرخصی نگیرد و در جبهه بماند.
خود من به حضرت امام (ره) ارادت قلبی داشتم از طرفی میدانستم قلب حسن هم برای «سید روح الله» میتپد، دست به کار شدم و نامهای برایش نوشتم. نوشتم چون ولی زمان دستور دادهاند نگران قول و قرارمان نباش، در جبهه بمان و از اسلام ناب دفاع کن.
نامه که به دستش رسید سریع با من تماس گرفت. تماس گرفت که تشکر کند. گفت: «راستش رو بخواهی مونده بودم چطور بهت بگم! که الحمدالله خودت پیام امام رو فهمیدی و بهترین تصمیم رو گرفتی.»
آن سال گذشت، سال بعد که همراه حسن به اهواز رفتم و در آن جا مستقر شدیم، باز هم ایام نوروز رسید و باز هم به این فکر میکردم که امسال عید را با هم جشن میگیریم یا نه؟ نزدیک نوروز بود که به حسن گفتم امسال عید انشاالله باهم به یزد میرویم.
نگاهی کرد و خندید....
گفت: انشاالله. تو عمودی و من افقی!
خیلی جا خوردم، دست خودم نبود، اشکم سرازیر شد، حسن که حالم را دید سرم رو به سینه گرفت و گفت: شوخی کردم، جدی نگیر؛ بعد هم سریع موضوع بحث را عوض کرد.
روزی که برای عملیات رفت دلم فرو ریخت....
لحظه خداحافظی به دلم افتاده بود که این آخرین دیدار من است.
حق با او بود، من به یزد برگشتم در حالی که او... .
شهید انتظاری در بخشی از وصیتنامه خود آورده است:
ای خدا تو خود میدانی که من هیچ سرمایه و مالی ندارم که در پیشگاه تو تقدیم کنم تا تو از من راضی شوی فقط یک جان دارم. ای خدا به زهرای اطهر تو را سوگند میدهم که این جان ناقابل من را خریدار باشی چون میترسم بعد از عملیات سالم باشم و این دنیا مرا گول بزند و جذب خود کند آن وقت است که باید سر به بیابانها گذارم و آنقدر ناله و زاری کنم تا تو از من راضی شوی .
ای خوبان عالم در حق این مردم غافل دعا کنید که خداوند آنها را نجات دهد. ما همه محتاج خدا هستیم اگر خدا دست محبت و لطفش را از سر ما بردارد در همان آن سقوط میکنیم.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۲۰۴۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات برنامههای گرامیداشت سالروز عملیات بازیدراز اعلام شد
معاون هماهنگ کننده سپاه حضرت نبی اکرم(ص) کرمانشاه گفت: بازیدراز آماده میزبانی از زائران راهیان نور سراسر کشور است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از کرمانشاه، سعید بهشتیراد امروز _چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت_ در جمع خبرنگاران در توضیح جزئیات مراسم بزرگداشت سالروز عملیات ظفرمند بازیدراز طی امروز و فردا، اظهار کرد: بیش از یک ماه است که در حال آمادهسازی امکانات برای میزبانی از خیل عظیم زائران بازیدراز هستیم.
وی با اشاره به برگزاری یادواره شهید شیرودی در محل یادمان توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران، افزود: کاروانهای راهیان نور از امروز وارد شهرستان سرپل ذهاب میشوند و از عصر امروز در مراسم سالگرد شهادت شهید شیرودی که در محل یادمان این شهید در روستای زرینجوب برگزار میشود، شرکت خواهند کرد.
معاون هماهنگ کننده سپاه حضرت نبی اکرم (ص) کرمانشاه با بیان اینکه یادواره شهدای عملیاتبازی دراز هم بعد از نماز مغرب و عشاء امروز در جوار بقعه متبرکه احمد ابن اسحاق (ره) برگزار میشود، اضافه کرد: سخنران این مراسم محمدطیبصحرایی استاندار کرمانشاه خواهد بود.
بهشتیراد تصریح کرد: مراسم صعود به ارتفاعات بازیدراز که نمادی از حضور رزمندگان در دوران دفاع مقدس است نیز از ساعت ۶:۰۰ روز پنجشنبه (بیستم اردیبهشت) با حضور کاروانهای راهیان نور سراسر کشور از دامنه ارتفاعات بازیدراز آغاز خواهد شد.
وی ادامه داد: از سرتیپ پاسدار غلامرضا سلیمانی رئیس سازمان بسیج مستضعفان به عنوان سخنران ویژه برنامه صعود به ارتفاعات بازیدراز دعوت شده است و مداح مراسم هم حاج صادق آهنگران خواهد بود.
معاون هماهنگ کننده سپاه حضرت نبی اکرم (ص) کرمانشاه با اشاره به برگزاری برنامههای مختلف در مسیر به سمت یادمان بازیدراز، گفت: امسال موکبهای پذیرایی و سلامت از ورودی استان، شهر کنگاور شروع و در شهرستانهای منتهی به سرپل ذهاب ادامه داد.
بهشتیراد از تمهیدات اندیشیده شده برای اسکان زائران سخن گفت و افزود: سال گذشته میزبان ۴۰ هزار و ۴۶۳ نفر بودیم که امسال این آمار افزایش خواهد یافت، با این وجود برای پذیرایی بیش از ۵۰ هزار نفر آماده هستیم.
وی گفت: هر آنچه از اقتدار، عظمت، امنیت، پیشرفت و جهانشمولی داریم، مدیون خون شهدا هستیم؛ بنابراین تکتک ما نسبت به شهدا وظیفه داریم.
کد خبر 751777